کی میشه تو این کشور فقر اعدام کرد؟؟ متحمی که مدت هاست جنایت می کند شناخته شده اما به جای مجازات شدن مجازات می کند.
هر روز لای کلی خبر می بینیم کسی به خاطر قتل محکوم به اعدام می شود و یا به چوب دار مجازات آویخته شده است. می خوانیم از التماس های لحظه ی آخر و عجبا که تعداد زیادی قربانی فقر هستند و بیشتر این قربانیان نیمی از آدمها هستند که در جامعه من و تو به جرم زن بودن فقر محکومشان می کند به این که يا خيابانی شود و خود بکشد، يا به سرنوشتی درافتد که جز کشتن ديگری برايش چاره نماند.
تا کی فقر باید قربانی بگیرد و تا به کی باید قربانی همیشگی آن زنانی باشند که بر سر دوراهی کشته شدن و کشتن قرار می گیرند.
اعدام جنايتکار ترين زن در قزوين
تیتری که من این طور تغییرش دادم
اعدام دیگری از زنان قربانی فقر در ایران
مهين قديري نخستين زن قاتل سريالي تاريخ جنايي كشور بامداد ديروز درزندان قزوين به دار آويخته شد. او 5 زن ميانسال و يك مرد را به قتل رسانده بود.ولی مهین نخستین زنی نیست که در دامن فقر دست به جنایت می زند. چه بسیاری زنان که اکنون با همین سرنوشت مرگ به انتظار آنان نشسته است.
قربانيانش همه زن بودند، 5 زني كه بادستان اين قاتل سريالي خفه شدند، همه هم سن و سال مادرش بودند. همه تنها براي زيارت به مراكز متبركه شهر قزوين آمده بودند.
برق طلا و جواهرات قربانيانش او را به سوي آنها ميكشاند. آنقدر چرب زبان بود كه قربانيانش فريب چهره سادهاش را ميخوردند. با نگاهي معصوم وگاهي با اشك درچشم به آنها نگاه ميكرد و ميگفت: «مادرم فوت كرده است.
شما خيلي شبيه او هستيد، با ديدن چهره شما به ياد مادرم افتادم و دلم گرفت، بگذاريد شما را تا خانه برسانم و در كنار چهرهتان كمي از دلتنگيام براي مادرم كم كنم.»قربانيانش فريب حرفهايش را ميخوردند و سوار خودرو رنو 5 زرد رنگ او ميشدند. او در ميانه راه برايشان آبميوه ميخريد و در فرصتي مناسب مواد بيهوشي كه از قبل آماده كرده بود را با سرنگي به آبميوه آنان تزريق ميكرد. قربانيان آبميوه مسموم را كه مينوشيدند از هوش ميرفتند.مهين آنها را با دست و پاي بسته و كيسه بر سركشيده در منطقهيي خلوت حوالي منطقه شنبهبازار مينودر رها ميكرد و با سرقت طلاجاتشان متواري ميشد.
مادرم به آزمايشگاه محل رفته بود چند روزي بود كه حال نداشت. پزشك براي مشخص شدن بيماريش دستور آزمايش داده بود. آن روز از خانه خارج شد كه به آزمايشگاه برود و ديگر برنگشت. اين را دختر جوان نخستين قرباني به کارآگاهان پليس جنايي استان قزوين گفت. او همان زني بود كه صندلي را از زير پاي مهين كشيد تا به دار آويخته شودمهين دردادگاه
من محصول شرايط اجتماعي هستم. كاري كنيد تا مهين ديگري به وجود نيايد.اين جملهيي است كه نخستين زن قاتل سريالي تاريخ جنايي ايران در جلسه دادگاه به قضات گفت. او با اعتراف صريح به قتل 5 زن و يك مرد ادامه داد: انگيزهام از اين قتلها مالي بود، البته صاحبخانهام را به دليل ديگري كشتم. آن زمان شوهرم هميشه در سفر بود و صاحبخانه پيشنهاد نامشروعي به من داد و من هم او را كشتم.
لحظه قصاص
مرا ببخشيد، اشتباه كردم، ميترسم !ازمرگ ميترسم... التماس ميكنم مرا نكشيد... بخاطر دو كودكم از قصاصم بگذريد. هوا گرگ و ميش بود كه با پاهايي لرزان به پاي چوبه دار آوردندش، رنگ بر چهره نداشت، التماس ميكرد، به پای اولياي دم حاضر در صحنه اجراي حكم افتاده بود تا از قصاص نفس او بگذرند... او التماس ميكرد و اولياي دم به ياد مرگ عزيزانشان ميگريستند
فرزندانم بيپناه ميشوند... التماس ميكنم.طناب دار را كه به گردن مهين انداختند، از ترس نيمه جان شده بود... زمزمه كنان التماس ميكرد براي گذشت... اولياي دم تنها به التماسهايش نگاه ميكردند، هيچ كدام توان رفتن وكشيدن صندلي از زير پاي مهين را نداشتند، گرفتن جان آسان نيست... در نهايت دختر يكي از قربانيان صندلي را از زير پايش كشيد و مهين ساعت 7بامداد ديروز به دار مجازات آويخته شد و جان باخت.
کامل این مقاله و گفتگو با مهین قدیری چند ماه قبل از اجرای حکم را در ادامه مطالب بخوانید
لینک این مطلب در بالاترین:
اینجا مهين دردادگاه
من محصول شرايط اجتماعي هستم. كاري كنيد تا مهين ديگري به وجود نيايد.اين جملهيي است كه نخستين زن قاتل سريالي تاريخ جنايي ايران در جلسه دادگاه به قضات گفت. او با اعتراف صريح به قتل 5 زن و يك مرد ادامه داد: انگيزهام از اين قتلها مالي بود، البته صاحبخانهام را به دليل ديگري كشتم. آن زمان شوهرم هميشه در سفر بود و صاحبخانه پيشنهاد نامشروعي به من داد و من هم او را كشتم
اين قاتل سريالي ادامه داد؛ من غير از انجام اين قتلها چاره ديگري نداشتم، شوهرم بيكار بود و از نظر مالي در مضيقه قرار گرفته و بدهكار شده بودم. براي پرداخت بدهيهايم از مردي وام گرفتم و يك چك 10 ميليون توماني به او دادم. آن مرد چك مرا خرج كرد و چون پول در حسابم نبود حكم جلب مرا گرفتند. من مهلت زيادي نداشتم و بايد هر طور شده آن مبلغ را فراهم ميكردم. هدفم اين بود كه تا زمان تسويه بدهيام به قتلها ادامه بدهم.
بعد از هر قتل پولي را كه به دست ميآوردم به طلبكارم ميدادم و به او ميگفتم اگر بداند اين پول از چه راهي به دست آمده است هرگز آن را قبول نميكند اما براي آن مرد هيچ چيز جز پولش اهميت نداشت. من از كشتن افراد لذت نميبردم بلكه من با مشكلات مالي شديدي روبرو بودم. مهين در جلسات دادگاه با بيان اينكه زمان زيادي از قتل گذشته و او حوادث آن دوران را فراموش كرده است از بيان جزييات قتلها خودداري كرد و گفت؛ من از روي كساني كه خانوادهشان را عزادار كردهام شرمندهام و امروز در اختيارتان هستم و به لحاظ قانوني شما ميتوانيد هر بلايي سرم بياوريد من به دنبال پاك شدن هستم.
تنها درخواست من از شما اين است كه اگر به من رحم نميكنيد به بچههايم رحم كنيد. ميتوانيد مرا بالاي دار ببريد ولي حداقل پس از قصاص مرا ببخشيد و اگر ميخواهيد رحمي هم بكنيد به بچه هايم رحم كنيد. بعضي از اوليای دم پرونده به دليل جثه ريز متهم مدعي بودند كه وي به تنهايي قادر به ارتكاب اين قتلها نبوده است و به حتم شريك جرمي داشته است ولي شواهد و ادله پليسي و نحوه بازسازي صحنه جنايات از سوي متهم هرگونه شك وشبههيي را درباره وجود همدست براي اين متهم از بين برد. مهين به تنهايي تمام قتلها را مرتكب شده بود.
.
حكم اعدام اين زن
حكم قصاص نفس اين قاتل سريالي ازسوي شعبه2 دادگاه كيفري استان صادرشد. طبق حكم صادره، مهين به 6 بارقصاص نفس محكوم شد. با تاييد حكم از سوي ديوان عالي كشور و طي مرحله استيذان به اجراي احكام شهر قزوين ارجاع شد. زمان اجراي حكم 29 آذرماه تعيين شد و متهم روز تعيين شده به پاي چوبه دار رفت
لحظه قصاص
مرا ببخشيد، اشتباه كردم، ميترسم !ازمرگ ميترسم... التماس ميكنم مرا نكشيد... بخاطر دو كودكم از قصاصم بگذريد. هوا گرگ و ميش بود كه با پاهايي لرزان به پاي چوبه دار آوردندش، رنگ بر چهره نداشت، التماس ميكرد، به پای اولياي دم حاضر در صحنه اجراي حكم افتاده بود تا از قصاص نفس او بگذرند... او التماس ميكرد و اولياي دم به ياد مرگ عزيزانشان ميگريستند
فرزندانم بيپناه ميشوند... التماس ميكنم.طناب دار را كه به گردن مهين انداختند، از ترس نيمه جان شده بود... زمزمه كنان التماس ميكرد براي گذشت... اولياي دم تنها به التماسهايش نگاه ميكردند، هيچ كدام توان رفتن وكشيدن صندلي از زير پاي مهين را نداشتند، گرفتن جان آسان نيست... در نهايت دختر يكي از قربانيان صندلي را از زير پايش كشيد و مهين ساعت 7بامداد ديروز به دار مجازات آويخته شد و جان باخت.
و چه تلخ سرنوشتی برای این زن فقر نوشت.
گفتوگو با نخستين زن قاتل سريالي ايران چند ماه قبل از اجراي حكم
قبل از هر چيز خودت را معرفي كن
مهين قديري هستم، 32ساله، اهل محله تهران قديم قزوين. در 14سالگي ازدواج كردم و 2 فرزند دختر دارم. تا كلاس سوم راهنمايي هم درس خواندهام
وضع زندان چطور است؟
اين سوال خيلي سخت است. اگر به اختيار خودم بود، ميگفتم من را به سياهچال بيندازند و به جاي غذا به من زهر بدهند. در مجموع همهچيز در زندان خوب است. براي من از داخل جامعه كه خيلي بهتر است. در زندان حداقل حق زندگي دارم
انگيزه واقعي ات از اين 6 جنايت چه بود؟
مشكلات و تنگناهاي مالي. با وجود اينكه در 2 مقطع كار هم ميكردم، نتوانسته بودم مشكلات ماليام را حل كنم. يك شركت قلابي مرا به اين مخمصه انداخت. براي گرفتن امتياز وام از من چك گرفتند و نه تنها وامي پرداخت نكردند بلكه 25 ميليون تومان چك مرا هم به اجرا گذاشتند
شوهرت در تامين نيازهاي مالي خانواده نقشي نداشت؟
5 ماه پيش بيكار شده بود. شايد مقصر اصلي اين مشكلات شوهرم بود، اگر زندگي مان تامين بود هيچوقت مجبور نميشدم مرتكب قتل بشوم
اينكه گفته شد يكي از انگيزههاي اصليات در ارتكاب اين قتلها و انتخاب زنان مسن تنفر از مادرت بود را تاييد ميكني؟
اصلا اينطور نيست، با مادرم كمي اختلاف داشتم ولي اينكه انگيزهام از قتلها تنفر از او باشد، درست نيست
باور اينكه مادر 2 دختر به تنهايي اين قتلها را مرتكب شده باشد سخت است. شايعه شده همدستاني هم داري؟
انسان در شرايط مختلف دست به كارهاي متفاوتي ميزند. شايد همه ما فكر كنيم هيچوقت مرتكب اين جنايات نميشويم ولي من هم مثل همه مردم هستم. وقتي گرفتار بشوي و تحت فشار قرار بگيري دست به كارهايي ميزني كه باورش براي مردم خيلي سخت است. مثلا الان يك زني در زندان به دليل اينكه از خودش در برابر تجاوز يك جوان دفاع كرده و او را كشته در آستانه اعدام قرار دارد. من همدستي نداشتم و همه كارها را خودم به تنهايي انجام ميدادم
قربانيانت را چطور انتخاب ميكردي؟
زنان مسن را انتخاب ميكردم، كساني كه ديگر نوه و نتيجهشان را هم ديدهاند و زياد چشم شان دنبال دنيا نيست خانمهايي كه ويترين طلافروشي هستند و به عنوان يك ويترين زنده سيار با طلاهاي آويزان كرده به خودشان دل كساني را كه پول ندارند، ميسوزانند
نخستينبار كي به ذهنت رسيد كه براي امرار معاش و حل مشكلاتت مرتكب قتل بشوي؟
من ريالي از پولهايي را كه به دست آوردم براي امرار معاش خودم و فرزندانم استفاده نكردم. همه آن مبالغ را تحويل طلبكاران ميدادم، اجازه ندادم ذرهيي از اين پولها به چرخه زندگي روزمرهام وارد شود
پيرمرد صاحبخانهات را 3 سال پيش به قتل رساندي، انگيزه اين قتل هم مسائل مادي بود؟
انگيزه قتل او بر سر مسائل ديگري بود كه الان نميتوانم بگويم ولي هرچه بود، مالي نبود
در به وجود آمدن اين شرايط چه كسي بيشترين نقش را داشت؟
خودم كه مقصر اصليام. اما اگر مادرم ارثيه پدريام را ميداد مشكلات مالي نميتوانست مرا به اينجا بكشاند، شوهرم هم به عنوان يك مرد و شريك زندگي وظيفهاش را به درستي انجام نداد. او معتاد بود و بسياري مشكلات ديگر داشت كه گفتنش درست نيست
تو مادر 2 فرزند هستي، چطور بعد از قتل به خانه برميگشتي و به بچههايت رسيدگي ميكردي و به زندگي روزمره ادامه ميدادي؟
بعد از ارتكاب قتلها همهچيز را پشت در خانه ميگذاشتم، اما خيلي سخت بود. دختر بزرگم متوجه بيقراري و ناراحتيام شده بود. يك شب بهم گفت؛ مامان غصهدار به نظر ميرسي. جواب دادم خيلي سخت است مشكلي داشته باشي و نتواني تا آخر عمرت آن را به كسي بگويي
نقش همسرت در اين ماجراها چه بود؟
به عنوان يك همسر به وظايفش نسبت به من توجهي نداشت. در مدت چهار ماه 10 كيلو وزن كم كرده بودم. شبها كابوس ميديدم و جيغ ميزدم. اگر همسري داشتم كه به من توجه ميكرد، متوجه وضع غيرعادي من ميشد
درباره دخترانت بگو، الان كجا هستند؟
دختر كوچكم دچار بيماري CB است و همراه خواهرش نزد عمويشان زندگي ميكنند
پس از نخستين اعترافاتت گفتي امشب راحتتر ميخوابي، قبل از آن شب وضعت چطور بود؟
شبها هميشه مقتولان به خوابم ميآمدند و عذاب وجدان شديدي داشتم. اما آن شب كه اعتراف كردم، راحت خوابيدم. احساس ميكردم بار سنگيني از دوشم برداشته شد و ديگر كسي به خوابم نميآيد
همسايههايت همگي تاكيد ميكردند آدم بيآزاري بودي و اصلا باورشان نميشد مهين قديري اين جنايات را مرتكب شده باشد
مردم و بويژه روزنامهها از من يك غول بيشاخ و دم ساختند و فكر ميكنند مهين موجودي است كه از كره مريخ آمده اما واقعيت اين است كه من هنوز خودم هم نميتوانم باور كنم كه مرتكب اين جنايات شدهام. همهچيز به يك خواب شباهت دارد. حتي خانواده و دوستانم هنوز شوكه هستند. باور اين موضوع برايشان مشكل است.
هنگام ارتكاب قتلها هيچ ترسي نداشتي؟
هربار ميمردم و زنده ميشدم. وقتي موعد چكها ميرسيد، مجبور ميشدم دست به كار شوم. تصميمگيري خيلي سخت بود ولي ناچار بودم. منتظر بودم فرجي شود و يك جوري از اين مخمصه نجات پيدا كنم
به قتلها برگرديم، با چه ترفندي توانستي كاري كني كه در رنو از داخل باز نشود
باز ميشد اما به سختي؛ رنوهاي مدل 62 اكثرا در عقبشان خراب است و با زور باز ميشوند
چرا امامزاده چهار انبياء را براي شكار قربانيان انتخاب كردي؟
قصد جسارت به امامزادهها را نداشتم اما به علت شلوغ بودن امامزاده و حضور افرادي كه من انتخاب ميكردم جاي خيلي مناسبي بود
تو خودت مادر بودي، لحظهيي به اين فكر نكردي كه مقتولان هم مادر هستند و بچه دارند و فرزندانشان منتظر بازگشتشان هستند؟
به همه اين مسائل فكر كردم اما به اين هم فكر كردم كه من هم حق دارم در اين جامعه حداقلها را داشته باشم. البته من آدم خودخواهي هستم
اگر خودت قاضي بودي چه حكمي براي خودت تعيين ميكردي؟
خودم را شش بار اعدام ميكردم
در اعترافاتت گفتي، در يكي از قتلها خيلي تحت تاثير قرار گرفتي
آخرين قتل بود، نگاه خاص مقتول به من وجدانم را تكان داد. خيلي ناراحت شدم
چه صحبتي با اولياي دم مقتولان داري؟
از همهشان عذرخواهي و طلب بخشش ميكنم. در تنهايي فكر ميكردم چرا روز مادر كنار بچههايم نيستم و بعد به اين نتيجه رسيدم كه من مادرهاي زيادي را از ديدن روز مادر محروم كردم و از همه طلب آمرزش و بخشش ميكنم.
مقاله ای زیبا با قلم مسعود بهنود نوشته شده است مربوط به همین بجث که لینک آن در زیر است.
شرایط اجتماعی همه روواداد به قتل نمیکنه
پاسخحذفسلام لینک شدید:)
پاسخحذفمن لینک شمارو گذاشتم
پاسخحذف